۱۳۹۵ دی ۲۳, پنجشنبه

چگونگی پیدایش تم


درود بر تمامی دوستان و بازديدكنندگان گرامی اين وبلاگ
پس از پايان بخش عواملی كه بر موسيقی متال تأثير گذاشتند، حال به سراغ يكی ديگر از مسائل زيبايی شناسی يعنی "ليريكال تم" می رويم. و از پيدايش تم های هفتگانه و شاخه شدن آنها به تم های سيزده گانه و سپس 124 گانه است. بايد خدمتتان عارض گردم كه در اين پست به شرح چگونگی پيدايش تم در هنر و ادبيات می پردازم. سپس در هفته های ديگر به مدت شش پست شش تم شعری از بندهای برجسته ی متال را برای شما سروران گرامی بازديدكننده تحليل خواهم كرد كه اميدوارم مورد عنايتتان واقع شود:

چگونگی پيدايش تم

می گويند "زئوس" خدای خدايان (دون ژوان=شهوت پرست) به زمين می آيد و در قلمرو الهه گان زمينی قدم می زند كه چشمش به "آفروديته" الهه ی زيبایی می افتد! به خاطر اينكه زئوس خود را خدای همه ی خدايان می يابد و به همين دليل همه بايد از او اطاعت كنند به سوی آفروديته می رود و از او می خواهد با او برود! ولی آفروديته سر باز می زند و می گويد خود عاشقی دارد كه انسان است! زئوس حسابی از اين سخن سنگين آفروديته به خشم می آيد ولی حيله ای می انديشد تا انسان را نقره داغ كند تا ديگر ازدواج با الهه گان از يادش برود و ادب شود! به آفروديته رو می كند و می گويد هر وقت تصميم به ازدواج با اين انسانی كه می گویی داشتی مرا هم به عنوان مهمان دعوت كن. اين را گفته و از نظر ها ناپديد می شود!
پس از چندی آفروديته مراسم ازدواج را بنا می كند و جشن باشكوهی ترتيب می دهد و همه ی نديمه و خدم و حشم را بر آن می كند تا جشنی مفصّل به پا كنند. رقاصان در لباس های رنگين به رقص و پايكوبی می پردازند و نوازندگان شادمانه می نوازند! در اين ميان پيك زئوس سر می رسد و به خاطر اينكه زئوس را دعوت نكرده اند كادوی خدای خدايان را به عروس و داماد می دهد و از آنها می خواهد به دستور زئوس در اين بسته باز نشود! اما به محض اينكه پيك آنجا را ترك می كند آفروديته بر آن می شود تا ببيند در اين بسته چيست؟! پس از ترديد های فراوان بالاخره آفروديته كار خود را می كند و در بسته را باز می كند و در درون بسته متوجه كوزه ای گِلی می شود! در كوزه را كه باز می كند محتويات كوزه يك به يك از درون كوزه بيرون آمده و شبيه به الهه گانی رنگ پريده با ذكر نام خود پرواز كرده و ناپديد می شوند:

1- عشق
2- نفرت
3- اندوه
4- خيانت
5- مرگ
6- وفای به عهد

و در اين هنگام آفروديته در كوزه را می بندد و تنها الهه ی "اميد" در آنجا محبوس می ماند. و تنها اين از كف انسان نمی رود. به همين خاطر است كه انسان در هر حال اميد دارد و در بدترين شرايط و حتی در پای چوبه ی دار اميدوار و چشم انتظار نجاتی است و البته اين زجری است كه زئوس ترتيب آن را می دهد. و بدين ترتيب جشن و مهمانی به هم می ريزد! عده ای با نفرت فراوان می گريزند، عده ای عاشق می شوند و عده ای ... . همين طور آفروديته از زور غصه بيهوش می گردد و انسانی كه شوهر اوست بدو خيانت كرده و از كنارش در می شود و جفت ديگری برای خود بر می گزيند كه از الهه گان نيست!

اين داستانی اسطوره ای است كه در كتاب "اساطير يونان باستان" نوشته ی "سر جيمز فريزر" آمده است و منبع الهام گرفته ی "فريزر" يكی از متون كهن و سنگ نبشته ی لوح مانندی است كه ترجمه شده و در موزه ی "لوور" قرار دارد و بنا بدين روايت تم های هفت گانه ی اولين تم های جهان ادبيات هستند كه از اين تم ها چند تم فرعی به وجود می آيند:

1- عشق
2- نفرت
3- اندوه
4- خيانت
5- مرگ
6- وفای به عهد
7- خشم
8- جنگ
9- بيماری
10- آينده
11- قتل
12- جنون
13- دروغ

كه تمامی اين سيزده تم بنا به روايتی تم های ثانويه اند و در يكی از روايات نسبتاً طولانی همه ی اين تم ها را به صد و بيست و چهار تم تقسيم می كنند. اكنون با ذكر اين روايت اساطيری–حماسی به اين می رسيم كه تم چگونه به وجود آمد. بندهای متال نيز درباره ی مسائل مختلفی تم شعری دارند و بيشتر گروه های متال تم های منفی و مخرب را برای خود برگزيده اند، مثل:

1- خودكشی
2- افسردگی
3- مرگ
4- غم
5- ماليخوليا
6- اسكيزوفرنی
7- ساديسم
8- مازوخيسم
9- انسان گریزی

و تم های ديگر كه در اين مجال جای پرداختن به همه ی آنها نيست! خُب در فاصله ی شش پست به شش تم مختلف خواهم پرداخت و آنها را برايتان تحليل خواهم كرد.

هیچ نظری موجود نیست: